جلوی آینه نشسته ای؛
تو تصویر یک "هیچی" که خیره مانده... (دقیقا به چی؟)
گیج، خسته، چت...
نه نای رفتن داری و نه شوق ماندن!
یک جسد مُنفَعِلِ بغض کرده ی عریان از احساسِ ظاهرا زنده !
گاهی موج می شوی با
چند دقیقه موسیقی، چند خط شعر... یک فیلم!
یا... اندکی آغوش، با طعنه ی بوسه!
ولی در راه برگشت! باز هم
گیج، خسته، چت...
اااااااه... باز هم عود کرده و دارد به جنون می رسد
سرگردانی از این همه ... این همه چی؟
نمی دانی، اما، هر لحظه که میگذرد، تو خود را مانند حشره ای سم خورده می بینی! به پشت افتاده ای و دست و پا می زنی..
می بینی؟ چقدر شیرین است این زندگی کوفتی.....
چهره ات در هم می رود و فریاد میزنی،
فریادی از دررردِ جــــِـــر خوردن!
فریادی از جنسِ دردِ مردی که یاد گرفته بغضش را سکوت کند! و سکوتش را بنویسد و بعد
"کاعذ مچاله ای که در حال سوختن است" ...
و تو با خشم لیوان خالیَت را به آینه می کوبی
.
.
.
همه جا بوی سکوت می دهد
و تو تصویر "چند" "هیچی" که همچنان خیره مانده ...
____________________________________
ا.ن 1: مرد باش! نقابت را صاف کن... آهان! برو جلو...
ا.ن 2: بگذریم
بعداً نوشت: خواستیم تنوع بشه یه کم! مثلا!! ولی مثِ اینکه ریدیم! :-''
"میبینی؟چقدر شیرین است این زندگی کوفتی. . ."
...
بغضش را سکوت کند؟ و سکوتش را بنویسد. . .
همون موقع که این پست رو گذاشتی چند بار خوندمش ، اما ... !!!
اما؟
اما هرچی بیشتر میخوندم بیشتر گیج میشدم
چرا چرا آهنگِ همونه :))
پستای تو هم خیلی شخصینا سجاد!=))
داداااشِ مهربوووونم :*
عالی بود آهنگه!
:)
نمی خوام غر بزنم ولی با این فونت جدا نمیتونم بخونم!
جدا؟! انقد آزار میده؟؟
عوضش میکنم.
ممم...
اول از لحاظ ادبیش میگم!
البته ممکنه که این خودش نوعی سبک باشه ولی کلمه چت حس خوبی رو القا نمیکنه به آدم اون وسط!
و جمله های خوبی هم هس اون لابه لا ازون هشت ریشتری ها....
بعدا نوشت :))))
نمیدونم، شاید تو داری درست میگی.اما من به طرز عجیی از این کلمه خوشم میاد، نمیدونم چرا !
هیـــــــــــســـــ !
کــــمی آرامــــتـــر تنـــــها شــــو
بی صـــــدا تــــر بـــشــــکــــنــــ
آهــــســــتــــه تـــر سراغـــــش را بگـــــیـــــر
مـــمــــکــنــــ اســـتــــ بــــیـــدار شــــود
وجــــــــدان نــــــداشتــــــه اشـــــ !